نبض زندگی

روزی که برامون با همه روزا فرق داره

عزیز ترین من.... دختر دوست داشتنی من  باورم نمیشه که یک سال گذشته!  یک سال از روزی که شدیم سه تا! شدیم پدر و مادرت....روزی که برای اولین بار به خونه خودت پا گذاشتی و شدی دختر ما  پارسال این لحظه ها، چه لحظه های پر استرسی بود... چقدر هیجان انگیز وچقدر زیبا.... و چقدر ثانیه ثانیه ها رو شمردیم تا ببینیمت و برای همیشه بیای پیشمون. زیباترین روز زندگیم بود. باورم نمی شد که دارم مامان میشم! پارسال هم این موقع هنوز بیدار بودم و به صبح فکر می کردم. با بابا دو تایی اومدیم.. کارای باقیمونده رو انجام دادیم.از تایید پزشک تا امضاها و...... لباس هایی که برات خریده بودیم، یه پرستار مهربون تنت کرد.. پرستار دیگه ت اومد تا برای...
3 آذر 1395
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نبض زندگی می باشد